امشب بطور حتم مربی من سر راحت زمین میزاره و سجده شکر به جا میاره که فعلا از شر من راحت شد :))
خبر هیچی ندارم !! یعنی میخواستم یک چیزایی تعریف کنما , اما امان از پیری :)) خیلی اوضاع داغونه :))
ولی خدایی ایشالا مربیم به آرزوهاش که توش خیر و وسعت روزیش هست برسه , سر کردن با شاگرد خنگ و بی استعدادی مثل من , حقیقتا سخت بود . خدایی که من واقعا ازش ممنونم و هزاربار هم گفتم خدا را شکر با اون اولیه آبمون توی یک جوب نرفت !!! چون چیزی تحت عنوان انعطاف پذیری نداشت !!! اخلاقشم که نگم بهتر !! به یاد ندارم از آدمی تا این حد اونم با یک حلسه دیدار متنفر شده باشم که از اون متنفرم . اما شما هم دعا کنید برای مربی سابق من :))