یک دوست داشتم , برادرش مهندس کشتی بود . تنها پسر خونواده , بین شونصدتا دختر بدنیا اومده بود . اما وضع مالیش عالی بود , هوش اقتصادی و حقوق خوبش !!! خسیس هم نبود و در نبودش خانم و تنها فرزندش در رفاه کامل بودن .
یک دوست دیگه داشتم خواستگارش مهندس کشتی بود !! شماره خانم برادر این دوستم را گرفت تا امتیازات و ضررهای این نوع ازدواج را بدونه !! وقتی برام تعریف کرد , چشمهای من گرد شد !! گفت بهم گفت , همه از بیرون زندگی من را ببینن , میگن واییی خوشبحالش , خونش بزرگ و تو بهترین خیابون شهره و ماشین فلان زیرپاش هست و اجاره اون چندتا مغازه و... گفت من نمیگم رفاه نیست , هست , ولی کنارش تنهایی زیاد هست , وقتی بچه مریضت را بدون همسر باید بدندون بگیری و از این دکتر به اون دکتر بری و اکثراوقات مرد خودتی , کنار همشون استرسش از وقتی میره تا برگرده و... گفته بود اگر با تجربه امروزم برگردم عقب , هرگز اینطوری ازدواج نمیکنم , تو طاقت خودت را بسنج. دوستم اما قبول کرد , چون براش بعضی مسایل مهم بود .
اما بعد بچه دارشدنشون پشیمون بود , چون از قبل زایمان تا دوماه بعد تولد بچشون , همسرش را کنارش نداشت . چندوقت قبل بهم گفت از همسرم خواستم کارش را رها کنه و بره سراغ یک شغل دیگه , از شدت استرس موهام سفید شده و تحمل ندارم . اما اما همسرش هنوز روی کشتی کار میکنه , وقتی این اتفاق افتاد و خبر رسید , من واقعا دل پیام دادن و سوال کردن را نداشتم . اما خبر از جایی رسید که همسراون وقت استراحتشه و کنار خونوادش .
اما دلم با دیدن عکسهای خانمهایی که همسرشون سوختن ,مادرهایی که پسرهاشون را از دست دادن , چنان آتشم میزنه و ناراحتم میکنه که خدا میدونه . خدا کنه که خدا بهشون صبر بده , آرامش بده و این آتش خاموش نشدنی توی قلبشون را سرد کنه .و مورد رحمتش قرار بده , همه اون آدمهایی که سوختن و به کف اقیانوس رفتند .برای بازمانده هاشون طلب صبر و برای اونهایی که رفتن طلب مغفرت کنیم. کاش ...
خدا صبر بده به خانواده هاشون
ایشالا
خدا رحمتشون کنه ؛ حادثه خیلی بدی بود
وحشتناک بود , خدا صبر بده به خونواده هاشون
خیلی چشم انتظاری بده , خیلی