دیروز اخبار ندیدم، وارد نت نشدم، فقط دلم خواست بازار تهران را ببینم. پس کار را پیچوندم و رفتم تهران تا بازار را ببینم. رسیدم بازار تهران تلفن باران شدم که کجایی؟ سمت پلاسکو نرفتی که؟کدوم خیابونی؟اصلا لازم نکرده گردش کنی برگرد و...
توی مترو شنیدم که چی شده . اومدم خونه و توی نت دیدم فیلم ها و عکس ها را، میخواستم از سوتی هام توی گردشم بنویسم که دیدم نمیتونم. راستش را بگم ، دلم برای آتش نشان ها میسوزه ، آتش نشانهایی که زیر آوار موندن و آتش نشانی که صبح شهید شد. یادش میوفتم ، نمیتونم گریه نکنم. خیلی درد داره که یکسری که طبقه های پایین بودن بحای خروج از ساختمان شعله ور موندن و بعد باعث...
خدا همه اون رفتگان را بیامرزه و نجات بده کسانی را که زنده اند.
خیلی غم انگیز بود این ماجرا
خدا رحمت کنه همه شهدای آتشنشانی رو
ایشالا:(((