...

دنبال آبجی کوچیکه رفتم دندونپزشکی , ناهار را چون دیر پخته بودم , نرسیدم بخورم. توی دندونپزشکی از شدت گرسنگی رو بخدا بودم , تو کیفم را دنبال شکلاتی چیزی گشتم که شکر خدا شپش دوقاپ مینداخت و بالاخره یک بسته آدامس یافتم و جلوی پیرنردی که با دقت حرکات من را از سر حوصله رفتنش نگاه میکرد , باز کردم و با لذت شیرینی آدامس را جویدم و وقتی تموم شد اخمام را کردم تو هم و زل زدم به پیرمرد بیچاره که رویش را برگردوند و آخرکلافه از جاش بلند شد. چنین دختر خوبیم من:)))

روز دختر به همه دوستان مونثم تبریک میگم.

نظرات 3 + ارسال نظر
Sepanta2010@gmail.com شنبه 7 مرداد 1396 ساعت 03:09

ع

Sepanta پنج‌شنبه 5 مرداد 1396 ساعت 02:32

روزت مبارک ای اخموی آدامس خور

مرسییییی , بوس و جیغ و هوراااا

:| سه‌شنبه 3 مرداد 1396 ساعت 19:47

che bad del o bad akhlagh o biadab!! eftekharam mikone!

فضول تشریف دارید , اسمم که نداری

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.