داشتیم میرفتیم داخل کوچه بریم خونه یک آقایی بدون نگاه کردن به آیینه , با سرعت بالایی گرفت دنده عقب و تقققق , بله ماشین را کاملا غر زد . جالبی اینه که در ماشین را باز کرد و هوار میزد مقصر شمایید که یکمرتبه اومدین پشت ماشین من !!! مامان کشیدن کنار تا ترافیک نشه که اونم از فرصت استفاده کرد و با سرعت فرار کرد , طوری که ماشین پشت سریمون هاج و واج پیاده شد و گفت فرار کرد!!! اما , اما , همسایه خواهرم اینا بود و چون خواهرم تو ماشین بود شناخته بودش و زنگ زد به شوهرخواهرم که بهش بگه بیخود در رفتی و پاشو بیا خسارتت را بده , که اونم به شوهرخواهرم گفته بود خودت را بزن به ندیدن و انگار نه انگار که اونم گفته بود ماشین مادرخانمم بوده , اونم خندیده و گفته حالا !!!
خواهرم تعریف میکرد که همون آقا تابستون سفر عتبات بوده و هرماه چندشبی تو خونه اش مراسم روضه داره و...خوب من خودم نماز میخونم و اعتقادات خودم را دارم , ولی از ته دلم وقتی وصفش را شنیدم گفتم اون سفر و نماز و روضه بخوره توی فرق سرش , وقتی حروم میخوره و مرد نیست که بایسته پای ضرری که زده .خواهرم تو ماشین ما بود شناخت , اگر نبود ما از کجا میشناختیم؟! اینجاست که قول حضرت حافظ میاد وسط که میگن : "گرمسلمانی از اینست که حافظ دارد /آه اگر از پی امروز بود فردایی "
واسه یه خسارت ماشین ؛ گم و گور شده !!!!
متاسفم برای امثال این بابا
اصلا نیست . منم متاسفم , ولی بقول مامان اینجا فکر کرد زرنگی کرده , ولی یکجایی جواب پس میده بدجور
چه آدم مسخره ای بوده
چجوری این پولا رو میخورن !!!
برای منم سواله , چطوری از حلقومش میره پایین!! هنوزم که هنوزه مفقودالاثره !! :\