اینروزها

رفته بودم کلاس , بعد کلا عادت ندارم سرم را بالا بگیرم و اطرافم را نگاه کنم , مگراینکه کسی همراهم باشه و خیالم راحت باشه که اون بجای من کور میبینه,یا سوارماشین باشم . اگر تنها باشم سربه زیر میرم و میام , چون خوب نمیبینم و بقیه تصور دیگه ای میکنن.

از موسسه که بیرون اومدم ,سر به زیر رفتم گوشه خیابون ایستادم که ماشین بگیرم و برم خونه که یکمرتبه یکی زیر گوشم گفت سلام ملیکم , چطور مطوری؟! یعنی قلبم یک لحظه از وحشت نزد !! چون من از وقتی یادم میاد ,دست کم اینطوری تو خیابون مزاحم نداشتم !! چون بقول خواهرم که میگه از بس عنق هستی , کی جرات داره ؟! برای مزاحمت هم باید انگیزه باشه :))

داشتم میگفتم , قلبم از جا کنده شد , رفتم اونطرفتر که حس کردم همون آدم باز کنارمه , برگشتم که بک جیزی بگم که دیدم ااا این که داداش کوچیکس :)))کلی خندیدم و بشوخی بهش گفتم آقا تو خواهر مادر نداری ,مزامحم نوامیس مردم میشی ,داشت میخندید که دیدم یک آقایی اونطرفتر تصور کرده بودن مزاحمه واقعا و اومدن نجاتم بدن که من هم ضمن تشکر توی دلم , جوری که آقاهه بشنوه , اسم داداش کوچیکه را آوردم و گفتم تو اینجا چیکار میکنی و... ولی یکعالم بعدش دوتایی خندیدیم و میگفت باورم نمیشد , نه ببینی و نه بشناسی و اینهمه هم بترسی .

...............................

استاد آزاری لذتی داره که در هیچ کجای دیگه دنیا چنین لذتی را تجربه نمیکنید,, البته با حفظ احترام . هیچوقت احترام کسی را زیرپا نذارید , چون اول خودتون را بی احترام میکنید بعد بقیه را !!

.........................................

یکی از دوستان برای جشن عروسیش کلی برنامه چید ,,یکماه مونده به عروسی , اول عموی داماد مرد , هفته بعدش عمه مادر عروس  مرد ,, الانم یک هفته مونده به عروسی پدرشوهر خواهر عروس مرد :/ به این میگن عروسی پرخیروبرکت, همه را به کشتن داد:))) البته تا قبل مورد آخر, مصر بودن مراسم را بگیرن , ولی دیگه منصرف شدن تا تلفات بیشتر ندادن دو فامیل :)))

نظرات 3 + ارسال نظر
Sepanta2010@gmail.com دوشنبه 23 بهمن 1396 ساعت 02:27

باشه عنق باش همیشه

فخط بخاطر تو

Sepanta2010@gmail.com سه‌شنبه 10 بهمن 1396 ساعت 22:55

اینقدم عنق نباش تو کوچه و خیابون
این دوستت هم که هی مراسم ازدواجش عقب افتاده , چقدر بد شانس بودن !!!

نمیشه نبود , یک عادته
خیلی بنده خدا

رضا سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 16:09

خوش بینی و بد بینی



خوش بینی انسان در مرحله اوّل زندگی حاصل سطحی نگری و بینش کودکانه و بازیگرانه است و بی
مسئولیتی . انسان بمیزانی که به عمق زندگی وارد نشده خود را عالم و بر آستانه سعادت مییابد و
بواسطه ریای حاکم بر رفتار مردمان نیز ھمگان را زیبا و مھربان و نیکوکار مییابد . ولی ھر چه که بر
تجربه حاصل از مسئولیت و تعمق افزوده می گردد تلخی و تباھی دنیا و اھلش و نیز جھل انسان
درباره خود و مردمان و جھان اضافه می شود و این عرصه بدبینی است. این بدبینی اگر قرین معرفت
نباشد منجر به نفرت و انزجار می شود و کینه جوئی . ولی اگر حق ھر آنچه که ھست و می نماید
درک شود آنگاه عرصه توسل به حق و صبر و ستاری و سکوت است و مھری قھارانه نسبت بخود و
عالمیان .
وقتی انسان ھر امری را از اراده خداوند ببیند صبور می شود و نھایتاً فقط با خدا روبرو میگردد و ھر
شکایتی ھم که دارد به سوی او می برد . این بدبینی حاصل نزدیکی به خدا می شود در حالی که
بدبینی جاھلانه موجب اشد کفر و کینه و جنگ باخدا و خلق است .
حیات دنیوی عرصه بازیچگی بشر است و لذا مولّد بدبینی است چون جز فریب خوردگی حاصلی ندارد
و این فریب محصول دنیای تصنعی آرزوھا و امیال مادی ماست . لذا بدبینی تماماً برخاسته از
بداندیشی چیزی جز ماده پرستی خیالی و آرمانی نیست و اینست که بدبینی منجر به خود بینی می
شود که موجب از دست رفتن اعتماد فرد به خویشتن است . این بی اعتمادی بخود اگر در مجرای
معرفت قرار نگیرد منجر بخود – براندازی جاھلانه و انتقام از خویشتن می گردد و ھمان انواع
خودکشی ھاست که بطور مستقیم و غیر مستقیم رخ می دھد . این بی اعتمادی بخود عذاب سوء
استفاده از دیگران و بد دیدن دیگران و استفاده ابزاری از آنان است .
کسی که از خیر و شر این دنیا بگذرد از قلمرو استھلاک خوش بینی و بد بینی خارج می شود و به
حق بینی می رسد . جھان ھستی بسیار فراتر از منافع و ضررھائی است که از آن توقع داریم . خوش

بینی و بدبینی دو روی سکه دنیا پرستی و ابزاری دیدن دیگران است .



از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 95

سپاسگذارم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.