آخرین پست امسال!!!
قبل از نوشتنش , پیشاپیش سال جدید را تبریک میگم و آرزو میکنم , سگ خوشبختی و سعادت پاچه همتون را توی سال جدید بگیره و ول نکنه.
.........
عنوان آخرین پست هم میشه عاشقانه های من و دایی جان ها !!!
مامان خونه نبودن , بعد من گوشی را جواب دادم و گفتم مامان خونه نیستن که خان دایی , بی هوا و یکمرتبه پشت تلفن گفتن , ققنوس جان خیلی دوست دارم !! اصا من پشت تلفن انقدر سورپرایز شدم که تا چند دقیقه اصلا هیچی نمیتونستم بگم :))
رفته بودیم مغازه یکی از دایی جانها , مامان باهاشون کار داشتن , من بودم و آبجی کوچیکه و مامان , که وسط حرفهاشون دایی جان نگاه عمیقی بمن کردن و گفتن این دختر خیلی خانمه , خیلی دوسش دارم . و باز من بودم که سورپرایز شدم و نیشم سه متر باز :))
آبجی کوچیکه میگه اخ و تف میرسه به من , آی لاو یو میرسه به تو
مرسیییییی
سلام صابخونه ؛ مرسی
سال نو بر شما و خانواده محترم مبارک و فرخنده باد 

سلام سپنتا جان , قربانت , همچنین
مرسی عزیزم. مرسی که برای ارزوهای مزخرفم وقت گذاشتی
میگم چ محبوبی نزد داییت!
این حرفو نزن گلم , آرزوهای هرکسی بر ای خودش قشنگه و ارزشمند
من دایی جان سالی دوبار یاد من میکنه , که شکر خدا فعلا محبوبم