شش و هشت قاطی من!!!

عصری بیرون بودم, بعد رفیقم زنگ زد و بعد احوالپرسی که هنوز داشتم انجام میدادم و عید را تبریک میگفتم, یکهو گفت خالم مرده !!! منو میگی فک کردم میگه خالم اومده !!! با خنده و لبخند گفتم ااا بسلامتی !! یکهو فک کردم چی گفت؟!! اینکه خالش همینجا بود , جایی نرفته بود ,تازه میخواستم بپرسم کجا رفته بودن که اومدن:))

گفتم ببخشید متوجه نشدم, دوباره بگو,وقتی گفت عذرخواهی کردم و...

..................

صبحم رفتم اداره گزی..نش ,انقدر خرابکاری کردم که رسما من را شوت کردن بیرون !!!

............................

تقصیر من نیست که تازگی شش و هشتم قاطیه !!!  گاهی این اتفاق میوفته و اصلا متوجه رفتارم نیستم و واقعا بعدش فکر میکنم چرا من اینکار را کردم؟!!! خودم فک میکنم اثرات بیهوشیه هنوز , چون من بعد عمل این حالت بهم دست داده و فعلا که ادامه دار شده !

نظرات 3 + ارسال نظر
engineer سه‌شنبه 20 شهریور 1397 ساعت 15:21

سلام همشهری جان
میگم احیانا از عوارض پیری نباشه

سلام همشهری جونم
من در عنفوان نوجوانیما

Sepanta شنبه 10 شهریور 1397 ساعت 00:40

حواس پرت هرچند خودمم زیاد سرحال نیستم این روزا

من آخرحواس پرتهام چرا رفیق؟چیزی شده؟:نگران:

sj چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 23:37 http://seyedjalil.blogsky.com

سلام
خیلی کم وبلاگ میخونم
شانسی وبلاگتو باز کردم و خوندم
منم قبلا مینوشتم و وبلاگ خوشگلی دارم که یادگاری مونده برام
دوس داشتی یه سربزن
این روزا مردم بیشتر با تلگرام و این مسائل مشغولند ولی این وسط تلاش تو قابل تقدیره ... ماشالله به تو

سلام
مرسی از نظر لطفتون
منم همه چیز داذم , اما وبلاگم را بیشتر دوس دارم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.