سرماخوردگی خیلی زیادی خراست , اونهم تو گرما !!

   سرما خوردگی واقعا خره !!!

 آخه کی را دیدین وسط این گرما سرما بخوره :\ اونوقت من سرما خوردم و تب کردم شدید !! اصا پشیمون شدم حالا که تلی جون طاقچه بالا فرمودن , منم میرم سراغ اینستی جون و واتسی جون , والا !!

حرف هام را بهش فکر کردم , ولی موقع نوشتن یادم نمیاد !! سرماخوردگی را فقط باید با آهنگ غمناک سر کرد , آهنگ شاد براش جوابگو نیست !!!

مخاطب خاص دارد !! همون که خودش میدونه :/

خیالت دیگه راحت  , نمیتونم بیام اذیتت کنم :||

به کجا می رویم !!

بواسطه عمو فیل جان ,نمیتونم وارد تلگرامم بشم :|| عمو فیل شکن هم استفاده کردم که  هنوز موفق نشده منو وصل کنه :/ در نتیجه باید ببوسمش و بزارمش سرطاقچه فک کنم و بچسبم  به کتابهام و آهنگام :||

.................

یکوقتایی یک حرفهایی میشنوی که تا صدسال دیگه هم هرچقدر بخودت بگی بگذارو بگذر , ولی ته دلت هنوزم از یادآوریش آتیش میگیره !! همینجا اعتراف میکنم که من آدم بسیار بدی هستم و حافظه خاک بر سرم خیلی جیزها را یادش نمیره و در موقعیتهایی مشابه بخاطر میارم متاسفانه :(

خیلی سال پیش یکی یک حرفی بمن زد که دل منو بد سوزوند , همون زمان واگذارش کردم بخدایی که میدونم بالاتر از اون نیست , سعی کردم اون حرف را فراموش کنم , چون سپرده بودمش بخدا , که مشابه همون حرف را چند روز پیش یک نفر دیگه از سر حرص و حسادت بهم گفت , یاد اون حرف چندسال قبل افتادم و باز دلم آتش گرفت . هرچند آدم دومی عذرخواهی کرد ,ولی عذرخواهیش برای من ذره ای اهمیت نداشت و نداره .چون دلی که زخم خورده بود ,دوباره یک چاقوی محکم روی محل زخم قبلی خورد و خون فواره زد .هنوزم جاش درد داره .

خواستم بگم وقتی حرف میزنید حتی توی عصبانیتهای شدیدتون , اول خوب بجوید و بعد تف کنید بیرون , شاید ی حرف از نظر شما پیش پا افتاده و بعضا حتی واقعیتی محض , برای کسی جای زخمی باقی بزاره که هیچ مرهمی , حتی کذر زمان خوبش نکنه , اونوقت مطمین باشید چرک و خونابه اون زخم کم کم دور زندگی شما را هم میگیره , چون خدایی که من میشناسم , بدجوری جای حق نشسته و حواسش به دلهای زخم خورده و شکسته هست .دیگه هرطوری خودتون صلاح میدوتید.

کاری کردم نگفتنی :/

امروز تو کلاس استاد هرچی گفت من چپه جواب دادم , طوری که آخری ها اصلا نگاهم نمیکرد . چیزی که باعث شد تو خونه تعریف کنم و خودمم تو کلاس از شدت خنده و شرمندگی سرم را بالا نیارم اینی هست که میخوام براتون تعریف کنم :))

توی کلاس بحث  در مورد لغاتی بود که وارد زبان ما شدن و ما با معنایی متفاوت از معنای اونها استفاده می کنیم , خب از اول بگم که استادمون هم آقاست !!!

بعد واژه ای که گفت این بود "کثیف " گفت تو فارسی یعنی چی؟ من گفتم میشه گفت آلودگی , گفت معنای ضمنیش همینه !! گفت حالا بگید این کلمه تو عربی یعنی چی؟ و اشاره کرد به موهای سرش !! منم که خیلی ادعای فهمیدن درمیارم , با اعتماد به نفس فراوان با اشاره چشم بموهای استاد گفتم یعنی موی چرب !!! یعنی هروقت یاد نگاهش میوفتم که یک لحظه از بالای عینکش با چشمهایی که از اون بازتر نمیشد بمن نگاه میکرد و بعد گفت یعنی "پرپشت" آخ دلم میخواست  زمین دهن باز کنه و من برم توش. ولی بجای خجالت ,  , فقط از شدت خنده رو ویبره بودم و سرم اصلا بلند نمیشد , تا خندم قطع میشد صدای خنده بچه ها باز باعث خنده دوبارم بود , اصا یکوضغی بودا نکفتنی . 

راحت باشین گفتم دور همی بخندم :))

فیش ناچیز داروخانه!!

دنبال آبجی خانم دکتر رفتم و طبقه پایین دکتر داروخانه بود . گفت من حال ندارم رو صندلی داروخانه میشینم تو دارو بگیر , گفتم باشه . 

آقا نسخه را دادیم و منتظر !! یکهو گفتن خانم ققنوسیان , ما رفتیم جلو , حالا به آقاهه میگم من ققنوسیانم , اونم گیجتر از من میگفت خوب چیکارکنم ؟!! داشتم عصبانی میشد که یک آقایی از پشت سرم گفت من اشتباه کردم , من فکر کردم جگر ققنوسیان را صدا کردن ,ولی این فاکتور مال نفس ققنوسیانه , هنوزآقای داروخانه پشت باجه گیج میزد که من فیش را از دست آقاهه کشیدم و رفتم حساب کتاب پای صندوق !!

آقا پای صندوق هم یک آقاهه بود با عینک دودی که از چشمش برنمیداشت و از رفتارهاشم خوشم نمیومد !!  فاکتور را گذاشتم رو پیشخوان صندوق داروخانه که اینبار این آقاهه برداشت , یعنی کارد بهم میزدی خونم درنمیومد ,اومدم  فیش را ازش بگیرم , سفت گرفته . میگم آقا اون مال منه , میگه یعنی چی خانم؟!! گفتم یعنی شما اشتباه برداشتین !! هنوز باورنکرده بود و سفت چسبیده بود که آقای صندوق دار هم بروی مبارکش نمیاورد بگه اون اشتباه کرده , خودش پرسید و آقای صندوق داربهش گفت اشتباه کردین شما.,نیشش را تا ته باز کرد و گفت الهی داغ زنت را ببینی :|| یعنی من میخواستم بزنم تو دهنشا , انقدر که عصبانیم کرد , بعدم چسبید بمن برای عذرخواهی که رفتم عقب و با چشم غره ای اصولی دورش کردم و فهموندم پایش را به حدگلیمش باید دراز کنه نه بیشتر.

بالاخره اون فیش پرمصیبت را بردم و دادم آقای داذوخانه چی که دیدم اون آقاهه که جگر ققنوسیان مال اون بود, با ترس و لرز از پیشخوان رفت عقب تر !! بخواهرم میگم ببین من برای یک فیش داروی ناقابل , چقدر بزن و بکش راه انداختم , قدربدون و سروقت بخور . حداقل ارزش اینهمه حرصم حفظ بشه , اونم که فقط میخنده!!

کار را خوبه خدا درست کنه, سلطان محمود خر کیه؟!!

نمیدونم چقدر داستان  عنوانی که براتون نوشتم را شنیدین یا نه ,ولی اگر نمیدونید هم با یک سرچ ساده بهش میرسید.من واقعا بهش رسیدم .

یک خیابونه که تاکسی ها فقط درصورت دربستی واردش میشن , چون خیابون را شهرداری بسته و باید خیلی دور بزنن تا وارد بشن و از اونطرف براشون صرفه اقتصادی نداره ,وارد شدن همینطوری .یکبار داشتم میرفتم , گفتم پیاده برم , چون تاکسی گیرت نمیاد !!! نشون به اون نشون که سه تا تاکسی خالی از جلوی چشمان مبهوت من پیاده رفت و خدا حالمو آورد سرجاش !!

بعد یکجای دیگه میخواستم برم , قبلا اینطوری بود که برای رفتن باید بخشیش را با لنگ مبارک میرفتی که جایی که خدا بخاد و منم ته دلم غر اون پیاده روی را میزدم که خدا یکحالی داد اساسی و آقای تاکسی از همون خیابونی که مجبور به پیاده روی بودم , رد شد و سرکوچه مورد نظرم پیاده کرد که رسیدم به عنوان !! برگشتش که باحالتر بود , آقاهه ازم پرسید خانم مسیر بعدیت کجاس؟گفتم ,, گفت میبرمت , بعد با چه قیمت خوبی من را رسوند:))چقدر من دعاش کردم .

خلاصه که اومدم بگم هرکجا ناامید شدین , فقط کافیه بگید :"کار را خوبه خدا درست کنه , سلطان محمود خرکیه"