هرسخن جایی و هرنکته بیانی دارد

دیروز خسته و کوفته اومدم سوارتاکسی یشم که راننده اش یک آقای خیلی پیر بود که با سرعت مورچه میرفت , همون موقع یک دختر و پسرجوون هم  که از هفت فرسخی داد میزد ,در عنفوان جوانی و دانشجویی و آشنایی هستن و اهل اینجا هم نیستن , اومدن سوار بشن . دخترک از تمام حرکاتش میبارید که داره به همه حربه ها چنگ میندازه تا دل پسرک را بدست بیاره . از اونجایی که من زودتر پیاده میشدم , ایستادم تا اول اونها سوار بشن ,پسرک بی حرف رفت و نشست , اما دخترک پشت چشم غلیظی نثار اینجانب کرد , که منم انقدر خسته بودم که به هیچ کحا حساب نکردم و تازه نشسته بودم که دخترک با غشوه ای بی نهایت ناشیانه و صدایی که سعی در لوس کردنش داشت , شروع به حرف زدن با پسرک کرد که اونم نه گذاشت و نه برداشت و گفت چرا مثل اونهایی که زبونشون فلج شده حرف میزنی؟! درست حرف بزن تا من بفهمم . من که صورتم تو شیشه بود و میخندیدم  و دخترک ضایع شده ,حرف زدنش را اصلاح کرد و تازه با پسرک شروع کردن به کتک کاری و ویشگون و... انقدر که خواستم بگم بسه , بک دقیقه صاف بتمرگید , اینحا پارک نیست , ماشبن شخصی هم  نیست , من آدمم و خسته ام . هرکاری را که انجام نمیدن تو مکان عمومی !!!

پ,ن: خنده من از سرعقده نبود,از قدیم گفتن هرسخن جایی و هرنکته مکانی دارد . من دیده بودم دوستانم را که چنین بیرون رفتن هایی داشتن ,ولی با یک عشوه و لوسی حساب شده رفتار میکردن و نه انقدر افتضاح که به کسی اجازه توهین بخودشون را بدن . کاش بدونیم , هرجایی و هررفتاری مناسب نیست . خنده من از سر هم عقیدگی با پسرک قصه بود و بس.

شکم پرستی

من مامانم بسیار به اینکه ادب و رفتار درست را همه جا رعایت کنی حساسن  و خیلی بدشون میاد از بی ادبی و بدغذا خوردن و....

ولی از اونجایی که بخشی از تربیت با پدرو مادره و بخشی با جامعه و بخشی هم میل به تحربیات , در طی یک حرکت انتحاری , وقتی آخرشب برامون غذای نذری آوردن , من و خواهرکوچیکه با دست و چهارچنگولی تمام ته دیگهای غذاها را خوردیم:)))  تازه که تموم شد نشستیم و به همدیگه یک عالم خندیدیم پو گفتیم اگر مامان خواب نبودن و میدیدن چی میشد:))

........................

وقتی با یک خانم باردار قلمبه میرید بیرون و کذرتون میفته به یک فست فودی , نشتید بیشترش را بخورید و هی تو دلتون خودتون را توجیح کنید که برای بچش ضرر داره فست فود , یکم منصف باشید و سهم بیشتر سیب زمینی را بهش بدین , نه اینکه با خنده سه چهارم ظرف را خودتون بخورید:)))

از ماست که برماست!!

مسیری که همیشه سوار میشم تقریبا نزدبک دوتومن هزینه تاکسیشه  , اینباریک پنج تومنی دادم و منتظر بقیه پول که آقایی راننده یک دوتومنی و یک پونصدی گذاشتن کف دستم , آدمی نیستم که اهل اعتراض باشم و معمولا چشممو اینوقتها میبندم , ولی از اونجا که این چندوقته بد کفگیرم خورده به ته دیگ و ته دیگ را هم سه لایه سوراخ کرده و رد کرده , دیدم اینطوری نمیشه , گفتم ببخشید که یکمرتبه با چه منتی که انگار صدقه میده یک دویستی هم گذاشت کف دستم !!! دیگه حرصم دراومد و خیلی محترمانه گفتم آقا این مسیر دوتومنه نه سه تومن !! مسیر هر روزمن هم هست , با عصبانیتی بی حد گفت بده من اون هفتصد تومن را ! بهش دادم و منتظر نگاهش کردم که یک هزاری با حرص بمن داد و گفت همه چیز گرون شده ,بمن که رسیده نمیتونم گرون کنم؟!! میخواستم بگم , والا من را میلیاردر دبدی یا بچه پولدار یا از بزرگان که انتقام گرونی را از من میگیری ,والا من حقوقم یک ریال افزایش که نداشته هیچ , با بحث تعدیل نیرو هم روبرو هستیم و...

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

یکی از آشناها چندوقت پیش یک تصادف بد کرد , طوری که دوتا دندش شکسته , حالا اینوسط که ماشینش نابود شده هیچی , اونی که بهش زده هم فرار کرده . بدی قضبه اونجاس که فقط یک نفر آدم بوده که موبایل و سوییچش را داده دستش و درمقابل چشمهای حیرت زده و پراز دردش  که بخاطر دنده شکسته جابجا هم نمیتونسته بشه ,ضبط ماشین و هرچیزی که قابل تبدیل به پول بوده را دزدیدن و بردن !!! پیگیری ها هم نتیجه اش این بوده که شاکر باشید که فقط دزدی کردن و بلای بدتری به سرش نازل نکردن !!! داریم خدایی به کجا میریم؟!! 

شیشه پاک کن ماشین خواستین درخدمتم:))

شیشه پاک کن ماشین مامان خراب شده , بعد تو این دوسه شبی که بارون اومد منو مامان رفتیم بیرون . از اونجا که شیشه پاک کن خراب بود , بعد قطع بارون واقعا مامان دید نداشتن و من هربار با یک مشت دستمال کاغذی میپریدم پایین و شیشه را با هر و کر و غش و ضعف پاک میکردم و میگفتم شد پنج تومن خانم :)))

خداییش برم سرچهارراه شیشه پاک کنم درآمدم خوب میشه ها:))سرماه یک دوتومنی نه یک تومن را حداقل کاسبم:))

من و استاد!!

امروز فقط من بودم و استاد نو کلاس , بعد هی متن را میگفت  بخون و ترجمه کن , انقدر خوندم که دهنم آخراش کف کرد و گفتم استاد من تا ته متن را نخوندم , , استادم گفت بخون کمکت میکنم .رسیدیم به یک کلمه معنیش میشد "پر" هی استاد به سر خودش اشاره کرد و گفت موی من را ببین , هی من نگاه کردم و هربار یک معنی جدید پروندم , آخرین بار گفتم استاد منطورتون وحشتناکه ؟!! یعنی قیافه استاد واقعا دیدن داشت که اول بنده خدا کپ کرد و لحطه ای بعد سرخ از خنده گفت خانم ققنوسیان دستتون درد نکنه موهای من وحشتناکه؟!!! دو ساعت دارم میگم بگو "پر" نگاه کن من چقدر مو دارم , آخر تو میگی وحشتناک !! من که خودم از خجالت به استاد نگاه نمیکردم و با سر زیرافتاده فقط میخندیدم :))