بک نصیحت کاربردی !!

وقتی میرین تو داروخانه چشاتون را خوب باز کنید که به نخ دندون مر..جان , نگید نخ دندون مار...یان:)) همین دیگه :))

از کی دلم میخواسته برم مشهد , چقدر بمامان غر زدم . چندسال پیشا خواهرم با یک تور لحظه آخری و یک قیمت عالی , یک هتل پنج ستاره  با مامان دو روزه رفته بودن و حسابی بهشون خوش گذشته بود .

اما من انقدر دلم میخواست برم که حتی هیاتی ها که خدماتشون مشخصه و اتوبوسشونم راضیم میکرد و مامان قبول نمیکردن . این اواخرم که راضی شدن , نشد که برم ...

دیروز تواینستا یک آهنگ از امام رضا بو با لهجه مشهدی و پرسوز و حرم امام رضا !! اما من که دلم از امام رضا گرفته بود آهنگو رد کردم و گفتم یا امام رضا باهاتون قهرم .

امروز یک پیام اومد روی گوشیم از تور لحظه آخری و سریع بدون فکر به هتل و امکانات و اینکه مسافر توی ماه رمضونم , سریع اوکی کردم و بعد این حرفها آبجی کوچیکه را خبر کردم که میریم دوتایی مشهد !! اما اون زد توی نت و فهمید هتل کثیف و...

خلاصش یا امام رضا تحویلم میگیره و مهمون داری میکنه , یا که نه؟! میگه تو خودت دلت میخواست اینطوری بیای پس حرفم نرن !! هرچه پیش آید خوش آید .بقول معروف : " گرنگه دار من آن است که من میدانم / شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد."

ماجراهای تاکسی که از شمارش خارج شده !!

نشسته بودم توی تاکسی , صندلی کنار راننده و توی  حال و هواهای خودم . که صندلی عقب کاملا خالی شد . آقای راننده هم گوشیش را برداشت و یک پیامک زد که صدای اومدن پیامک اومد به اینصورت که , صدای آقای راننده بود که نازک کرده بود و میگفت قربونت برم :/ اگر ندیده بودم که آقای راننده با چه سرعتی گوشی را خفه کرد ,و صورتش شد لبو !! خودم خفش میکردم , ولی با دیدن اون صحنه ها از ته دلم میخواست بخندم و فقط سعی میکردم تا نخندم و پررو نکنم آقای راننده را , ولی خدایی ابتکار عملش جالب بود :))


........,,,,,,,

تازه یادم رفت بگم نادر خاک تو سرت چیکار کردی که جی افت تو تاکسی با صدای بلند بهت میگفت به هیچکدوم از خطهاش نه زنگ بزنی و نه پیام بدی . یعنی خاک دوعالم تو سرت که عرضه نداشتی و باعث شدی به بچه شک کنن , خاک تو سرتا خاک :||

کله صبح ما !!

صبح رفتم آزمایشگاه , آزمایش که دادم .درحال غش اومدم بیرون و برگشتم خونه و قبل از دوساعت باز زدم بیرون تا برم سونوگرافی , بعد چون توی سرویس بهداشتی  آزمایشگاه نجس بازی شده بود , کلهم سرصبح لباسها را به ماشین لباسشویی سپرده بودم . شلوار لی دیگه نداشتم , یک شلوار پارچه ای مشکی , یک مانتو طوسی روشن  و یک شال سبز . یک تیپ مکش مرگ مایی زدم که هیچکسی تا حالا نزده :|| بعد گفتم هیچکی منو نمیبینه , میخوام برم سونوگرافی راحت باشم , زودتر رفتم که برم سونو وقت بگیرم  و بعد باز برم آزمایشکاه !!

 بماند که تو سونو تا نوبتم بشه یک نیم دوجین آشنا دیدم و با اون تیپ مکش مرگ ما حسابی آبرو ریزی شد , تازه رفتم آزمایشگاه بدتر شد :/ چون خانمهای توی اتاق نمونه گیری که اومده بودن خون بدن ,  همه همکارهای مامان بودن و یک چیزی نزدیک ده نفر !!! یعنی فک کنم آبروم در سطح استان رفت :|| تازه من که میگم اگر تیپ شیک میزدم , مثل صبح بک دونه آشنا هم محض رضای خدا من را نمیدید  , قشنگ عین صبح !! فقط همه منتظر بودن , من با تیپ مکش مرگ ما برم تا ببینن 

تازه هنوز ساعت سونو رفتنم نشده و تا نوبتم بشه , من پروسه هی آب بخور , ولی دستشوییت نگیره را باید اجرا کنم و تبدیل بشم به بشکه متحرک !! خدا آخرش را بخیر کنه :\

یک مشت حرف از دلی پر که نه , ولی لبریز شده و سر رفته!!!

 یک بنده خدایی از آشناهای خیلی دور که وضعیت مالی خوبی نداشت , علیرغم داشتن داماد , چون مبتلا به چند بیماری هم بود و تامین هزینه های درمانش هم باتوجه به گرونی های اخیر سخت بود , ازدواج دوباره کرده و با همسر جدیدش رفته بود یکجایی آروم زندگی کنن و از تنش های حرف فامیل دور باشه. دخترش هم گفته بود , من از وقتی که مادرم ازدواج کرد , مادری ندارم. 

که البته خدا رحمتش کنه , ولی حرف بیخودی زده بود , چون باتوجه به وضعیت مالی و جسمی اون خانم بهترین کار را کرد . دخترش که نمیتونست کمکش کنه , اون هم انقدر آبرودار بود که با صدقه فامیل بی خیرش زندگی نکنه , پس بهترین کار همون ازدواج دونش بود , البته دخترش را توی تصادف از دست داد و وقتی برای مراسم دخترش رفته بود , همه فامیلش متلک انداخته بودن که نوعروس اومده , که از دید من از کم شعوریشون بود , چون آدم زنده حق حیات داره , اونم کسی مثل اون با اون شرایط سخت.

زنهایی از این دست را بسیار میشناسم , علیرغم دید منفی جامعه و کوبیدن های بسیار که اشتباه کردن و فلان و بهمان , من معتقدم آدم تا زنده است نیاز به همدم داره , بخصوص کسی که میره بسمت میانسالی و پیری . تا کی به در زل بزنه تا بچه هاش یادش کنند , اونهم وقتی همه اینروزها صدجا کار میکنن تا بتونن زخمهای زندگی را یکجوری بخیه بزنن و بازم حریف نمیشن و حوصله خودشونم دیگه ندارن .چرا واقع بینانه نگاه نمیکنیم و خودخواهانه نگاه می کنیم , آدم زنده نیاز به محبت و توجه داره .  , وقتی خودمون زمان نداریم , به احترام زنده بودنشون , اجازه حیات بدیم به آدمهای عزیز زندگیمون .

یکبار با دامادمون بحث کردم , گفت مرد نیستی بدونی چه درد غیرتی میگیری اگر این اتفاق بیفته , من مرد نیستم , ولی اینو خوب میدونم , این غیرت نیست , خودخواهیه که کسی را بخاطر خودمون تو تنهایی هاش رها کنیم که رگ گردنمون برجسته نشه که بگن...

یک خانمی بود , من خیلی دوسش داشتم , یک بوسهای سفت و آبداری میکرد که خدا میدونه , از اون رژ قرمز پررنگها هم همیشه رو لبهاش بود. خنده از لباش نمیرفت , هیچوقت خدا بهش بچه نداده بود و همسرش چندسالی بود فوت کرده بود و تنها بود . تنها برادرش بهش گفته بود اگر نیت ازدواج دوباره بزنه به سرت , سرت را بیخ تا بیخ میبرم , شوخی هم ندارم , با غیرت من بازی نکن !!! علیرغم میانسال بودن, خانم خوشگلی بود , اما قبل عید تو تنهاییش خورده بود زمین و دو روز تو همون حالت مونده بود تا کارگرش رفته بود خونش و اورژانس خبر کرده بود , این چندوقت کما بود , دیروز به رحمت خدا رفت . حالا اگر اون رگ قلمبه برادرش میزاشت , اونکه خواستگاران بسیار داشت ازدواج میکرد , لااقل الان زنده نبود؟! بعد دو روز تو اون وضعیت پیدا نمیشد که بره کما؟!! این یک نوع خودخواهیه آشکاره که ما روش اسم غیرت میزاریم !!!

 داشتم با مامان در مورد خانم بازیگری حرف میزدم که یک لایو گذاشته که دست همسرش تو دستشه و آهنگی نسبتا عاشقانه پخش میشه , داشتیم در موردش حرف میزدیم و واکنش هایی که بعضا منفی بود . اما مامان حرف خوبی زدن , گفتن اون از شهرتش استفاده کرد تا به بقیه بگه اگر تنها گذاشتین , اگر نبودین , اگر رفتین , هست کسی که محکمتر و بهتر دست طرف مقابلتون را بگیره , فکر نکنید خبریه !؟

حالا من میگم جنسیت مهم نیست , چه مرد و چه زن , اگر کسی دل بهتون داد و عشقش را بشما ابراز کرد و نشونتون داد که دوستون داره , فکر نکنید آسمون سوراخ شده و فقط شما ازش افتادید و حس نکنید با کم محلی و بی محلی و بی توجهی عزیز میشید , نه اینطور نیست , اینطوری ارزش و اعتبارتون میاد پایین و بجایی میرسونید که بودنتون با نبودنتون برابری میکنه , خلاصه که مراقب باشید . هرآدمی تا یکجایی ظرفیت داره , یکجایی رهاتون میکنه و مطمین باشید خدایی هست که دستهاش را بزاره تو دست یکی بهتر از شما , یا بگیره تو دستش و بگه خودم هستم و هوات را همه جوره دارم , برو به امید خودم . هرچی هم که بودین , یادتون نره   , ما ههمون بنده خداییم , حالا خود دانید.