صبح رفتم آزمایشگاه , آزمایش که دادم .درحال غش اومدم بیرون و برگشتم خونه و قبل از دوساعت باز زدم بیرون تا برم سونوگرافی , بعد چون توی سرویس بهداشتی آزمایشگاه نجس بازی شده بود , کلهم سرصبح لباسها را به ماشین لباسشویی سپرده بودم . شلوار لی دیگه نداشتم , یک شلوار پارچه ای مشکی , یک مانتو طوسی روشن و یک شال سبز . یک تیپ مکش مرگ مایی زدم که هیچکسی تا حالا نزده :|| بعد گفتم هیچکی منو نمیبینه , میخوام برم سونوگرافی راحت باشم , زودتر رفتم که برم سونو وقت بگیرم و بعد باز برم آزمایشکاه !!
بماند که تو سونو تا نوبتم بشه یک نیم دوجین آشنا دیدم و با اون تیپ مکش مرگ ما حسابی آبرو ریزی شد , تازه رفتم آزمایشگاه بدتر شد :/ چون خانمهای توی اتاق نمونه گیری که اومده بودن خون بدن , همه همکارهای مامان بودن و یک چیزی نزدیک ده نفر !!! یعنی فک کنم آبروم در سطح استان رفت :|| تازه من که میگم اگر تیپ شیک میزدم , مثل صبح بک دونه آشنا هم محض رضای خدا من را نمیدید , قشنگ عین صبح !! فقط همه منتظر بودن , من با تیپ مکش مرگ ما برم تا ببینن
تازه هنوز ساعت سونو رفتنم نشده و تا نوبتم بشه , من پروسه هی آب بخور , ولی دستشوییت نگیره را باید اجرا کنم و تبدیل بشم به بشکه متحرک !! خدا آخرش را بخیر کنه :\