از ته دل بخواهید!

مشهد و امام رضا را خیلی دوست دارم، امیدوارم قسمت هرکسی دوست داره بشه. آخرای بهمن خواهرم باتور لحظه آخری با چندتا از دوستاش داشت میرفت مشهد، من سرکار بودم زنگ زد گفت میای برای تو هم ok کنم ، گفتم صبرکن ببینم شرایطم چطوره؟ زنگ زدم به مدیر و با ناراحتی گفت اگر اون یکی همکارت باهات جابه جا کنه من مشکلی ندارم، زنگ زدم به همکارم که حتی ندیدمش چون با من نیست ، درحالی که صدبار تا حالا بخاطر مشکلاتش بدون اینکه حتی تماس مستقیم با من داشته باشه و از طریق مدیر روزم را باهاش جابه جا کرده بودم ، ولی اون هیچوقت برای من از این کوتاه اومدنا نداشت. یکبار که از ۱۲ توی ام آر آی بودم تا ۴ گرسنه و تشنه صبحشم سرکار زنگ زدم که جا بجا کنید که حالم واقعا بده و گفتن نمیشه خودت هرجوری هست بیا. اینقدرحالم بد بود از زور سردرد و سوزش روی دستم بابت سوزن ضخیمی که روی دستم بد زده بود و تا یکهفته جاش کبود بود، گرسنگی و خستگی و... دیگه روی پا بند نبودم ، خلاصش اینکه بهش زنگ زدم و خودم را معرفی کردم و خانمانه خواستم یکبارم شده کوتاه بیاد  و جاش را بامن جابجا کنه تا من بتونم این سفر را برم که خیلی شیک و مجلسی فرمودن نه!!!! خوب ایشون چون رسمی هستن خر مبارکشون میره و بنده قراردادی خرم توی گل کلا میمونه! 

خیلی دلم از نه ای که گفت شکست، خواهرم رفت و تقریبا سه نفر  از آشناهام همون هفته رفتن مشهد، کار بجایی رسید  که یکبار که آهنگ امام رضا  را که پخش میکرد با قهرتلویزیون را نگاه کردم و گفتم یا امام رضا باهاتون قهرم ، این رسمش نبود ، دل من را اینطوری بشکنید. 

ما واقعا نیت رفتن به مشهد را نداشتیم و نیتمون سفر به جنوب بود، برناممونم ریخته بودیم که یکمرتبه جا برامون جور شد مشهد و برنامه جنوب کنسل شد، اگر توی اخبار دیده باشید ، جاده بینالود نزدیک مشهد تصادفات بدی شد، ما همون زمان تو جاده بودیم، بخانوادمم گفتم باور نکردن ولی بطرز عجیبی ته دلم قرص بود که همون که دعوت کرد ما را سالم میرسونه ، و واقعا سلامت رسیدنمون شبیه معجزه بود چون شما اصلا یک متر جلوتر را از شدت مه نمیدیدین ، بخصوص که بعضی ها با لجبازی چراغشون را روشن نکرده بودن و گاها سبقت بدی میگرفتن،که این خودش عامل تصادفات زیادی شد،برگشت  هم وقتی گفتن امکان همون مه هست ، باز میدونستم سلامت میرسیم ، چون ایمان کامل داشتم به دعوت کنندم. اینا میخواستم بگم،سعی کنید دل نشکنید ، و اگر چیزی را واقعا میخواهید از ته دل بخواهید ، لغلغه زبونی فایده نداره ، بجایی نمیرسونه شما را. امیدوارم به همه آرزوهای نابتون برسید

نظرات 3 + ارسال نظر
Sepanta سه‌شنبه 22 فروردین 1396 ساعت 01:35

ع آخی جانم ؛ کاش میدونستم برات میگرفتم

اکشال نداله ایشالا دفعه بعد

Sepanta یکشنبه 20 فروردین 1396 ساعت 02:18

ع ع سبزوار بودی !!! ع اگه میدونستم بهت میگفتم 3 تیکه فروشای خوبش کجاهان

اتفاقا جایی که ما بودیم عروسی هم بودمیدونستم میگفتم سه تیکه برام میخری سر راه یک کیکم بگیری که دل من با کیکشون رفت

Sepanta جمعه 18 فروردین 1396 ساعت 01:17

ع رفته بودی مشهد صابخونه منم عید همون مسیر بودم ؛ فک کنم همین روزی که میگی ؛ ما هم از سبزوار راه افتادیم که بریم مشهد ؛ دیدیم هوا خیلی شدید مه داره ؛ برگشتیم سبزوار
چقد سخت بهتون مرخصی میدن !!!

اوااا اتفاقا ما شب سبزوار خوابیده بودیم ولی صبح زود زدیم بیرون ، زودتر میگفتی من پول اون سه تیکه ها را سبزوار خشکه حساب میکردم ازت میگرفتم:)))))))

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.