ماهیچ !! مانگاه!!

تو اینستا یک پست دیدم درمورد جشن تکلیف , بعد یاد جشن تکلیف غریبانه خودمون تو مدرسه افتادم !!!

ما اولین کروهی بودیم که برامون تو مدرسه جشن گرفتن و تا قبل ما فقط تو اداره یک مراسم آبدوغ خیاری بود و تمام !! بعد مامانم اکیدا بمن گفته بودن با دیدن کیک و شیرینی عنان اختیار  از کف نده و همچون گرسنگان سو..مالی حمله نکن :))نتیجه سفارشات این شد که ما ۴۰ تا بچه بودیم با یک کیک که رژیمی هم تقسیم میکردی , سرجمع ۲۰ نفر ازش نمیتونستن بخورن , دیگه شما خودتون ابعاد کیک را درنظر بگیرید:|| با یک پیش دستی شیرینی خشک که سرجمع ۱۰ تا شیرینی داخلش نبود و ساعت آخر بعد از خداحافظی بقیه دانش آموزان , تو نمازخونه مدرسه جشن گرفتن برای ما و مدیر با دوربین مادر یکی از بچه ها یکی یکی از ما با اون کیک بزرگ عکس گرفت:))) و تا عکسها تموم شد بچه ها همه گرسنه حمله کردن به ظرف کیک و شیرینی و کاراصلا به تقسیم نرسید :)) و من چون تازه مشغول آموزش خانم بودن بودم , نشستم و تکون نخوردم و سهمم شد یک مشت کیک که نزدیکترین رفیقم با مشتهاش آورده بود و یک شیرینی خشک لهیده شده تو مشت اون یکی رفیقم:)) و چون تنها خانم جمع من بودم , مدیرمون که آشنای خونوادگی هم بود و از حجم علاقه من به شیرینی خبرداشت بمامانم گفته بود باورم نمیشد ققنوس مثل یک خانم نشست و دوستاش مشتی براش شیرینی بردن:))))

البته به جبران خانم بودنم یک جشن تکلیف سورپرایزی در حد فقط خودمون برام گرفتن که به دلم نمونه:)) ولی باحالیش سال بعد بود که فیلمبردار دعوت کردن و چه کیکی و چه بساطی و... کیک بقدری بزرگ بود که به همه کلاسهای مدرسه هم دادن:|| 

حکایت کیک جشن تکلیفم , درست مثل کیک جشن فارغ التحصیلی دانشگاه بود , که ما اولین گروه بودیم که جشن گرفتن , اما حتی اجازه عکس گرفتن با کیکی که پولش را داده بودیمم بهمون ندادن , چه برسه به تست کیک:||

نظرات 6 + ارسال نظر
نگاه پنج‌شنبه 18 بهمن 1397 ساعت 03:13 http://negahekohestan.blogsky.com

ققنوس جان خوبی؟!
سلام

سلام عزیزم
تو خوبی؟

khatoon یکشنبه 14 بهمن 1397 ساعت 13:32 http://khaterat-engineer.blogsky.com/

شما که گفتی هیچی نداری نه کولستوروم نه چربی نه فشار خون چشاتم که خوب میبینه
پس آلژایمرم نداری

ننه الزایمر که به مهمون شدن مربوط نمشد

khatoon جمعه 12 بهمن 1397 ساعت 18:04

خب باشه برام بنویس همه خاطراتت رو ننه خوشگلمن
منم با عخش همشو میخونم

ننه آلژایمرم بزاره کم کم برات مینویسم

طیبه چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت 22:01 http://almasezendegi.mihanblog

عزیزدلم
ما دهه پنجاهی ها هم که هیچوقت هیچ جا هیچ جشنی برامون نگرفتن.همیشه هم از همه چی راضی بودیم و هستیم

کلا همه چیز مال دهه هفتاد به بعد بوده , ماقبلی ها صرفا برای تماشای جهان اومدیم عزیزم

khatoon چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت 07:47

وااای ننه چه خاطرات قشنگی داری چرا اینا رو تاحالا باسه من تعریف نکردی!!!؟؟؟
اصلا اون مشت کیک البته با دستهای کثیف یکی از لذیذترین کیکهای دنیا به شمار میره که شما خوردی نوش جونت

ننه تو خونه نیسدی , کی بگم؟!!
والا مغسی ننهر, من از این دست خاطرات زیاد دارم ننه

نگاه چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت 00:11 http://negahekohestan.blogsky.com

سلام
عاشق تناسب اسم پست هاتون با مطلبم

سلام عزیزم
ناقابله

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.