مال دزدی

صبح عطر خواهرجان دم دست بود و از اونجا که گرونتر از مال منه  و موندگاری بوش بیشتره، دوشی گرفته و هلک تلک زدم بیرون کهرچون تاکسی جان، جای بدی پیاده کرد، صاف رفتم تو یک باغچه پر از پهن

دیگه ترکیب بوی عطر و پهن را بخودتون واگذار میکنمفقط نمیدونم چرا مال دزدی فقط برای من خوردن نداشت

اقای بستچی

ماجراهای من و آقای بستچی مون که دیگه عادی شده ، اون اوایل که اومده بودیگ، یکبار آقای بستچی برای خواهرجان یک بسته آورد و تا کارت ملی و شناسنامه ما را چک نکرد و از اینجانب امضای تحویل را نگرفت بسته را بمن نداد

خواهش

دوستانی که توی یکی از شرکت های آب و برق و گاز فعالیت دارن، لطفا، خواهشا، خواهرانه، برادرانه، نشد با خشانت فراوان به اون ماموران زحمت کش عزیزشون بفرمایند جان برادر اون زنگ در خونست، وسیله خالی کردن فشار های زندگی و بیاده کردن روان ملت  نیست عشقم، عزیزم، دو تا زدی باز نکردن یا نیستن یا امکان بازکردن در نیست

چندشناک نامه

خب آدم باس از گوشی دزدی نهایت استفاده را ببره

خدا داند که من طاقت ندارم، علی الحساب مجبورم:)

خب دلم براتون بگه در راستای سوختن مودم خونه بطور ناگهانی، گوشی بنده هم اعلام آمادگی کردن و سوختن و حتی آقای دکتر موبایل هم زندشدن نتونستن بکنن