ترکیبی

رفته بودم تو مغازه لباس فروشی ، خسته بودم. شلوارهاش یا کوتاه بود یا چسبون، قیمتهاشم بالا!تازه هی از هم می پرسیدن قیمتها را و حتی قیمت کالا را نمیدونستن، اومدم بیام بیرون دستم را گرفته بودم سمت لولای در و هرکاری میکردم باز نمیشد، آهرش که فهمیدم قهقهه من بود که بهوا بلند شده بود.

......................

به آبجی بزرگه گفته بودم اینقدر به این دخترت شکلات نده، یکمی هم برای من بیار خو:)) امروز برام سه تا بسته شکلات خارجی که من عاشقشونم آورده بود، همه را بردم مثل سنجابها قایم کنم که خواهرم گفت کجا؟!بیا با هم بخوریم دیگه:||گفتم عاموووو مال منه ، چشم ازش بردار که خودم تکی موخورم:)))

........................

دختر خواهرم میخواست بگه ملکه است ، برگشته میگه من خانم شاه هستم اسمش چی بود؟منم تا چندساعت بعدش هی بهش میگفتم خانم شاه حالتون چطوره؟:)))))

................................

قلبم درد میگیره و اشکهام سرازیره برای آتشنشانهایی که اسیر شدن و حالا فقط میشه گفت شهیدن ،برای خانواده هاشون که حالا میرن آزمایش دی ان ای که وقتی عزیزشون پیدا شد ، دست کم بتونن به جسم بی جون سوختش دست پیدا کنن، خداصبرشون بده و به اونهایی که این چند روز کار میکنن و هنوز ادامه داره قوت بده و صبر

به نیت رفتگان پلاسکو فاتحه بخوانید.

دیروز اخبار ندیدم، وارد نت نشدم، فقط دلم خواست بازار تهران  را ببینم. پس کار را پیچوندم و رفتم تهران تا بازار را ببینم. رسیدم بازار تهران تلفن باران شدم که کجایی؟ سمت پلاسکو نرفتی که؟کدوم خیابونی؟اصلا لازم نکرده گردش کنی برگرد و...

توی مترو شنیدم که چی شده . اومدم خونه و توی نت  دیدم فیلم ها و عکس ها را، میخواستم از سوتی هام توی گردشم بنویسم که دیدم نمیتونم. راستش را بگم ، دلم برای آتش نشان ها میسوزه ، آتش نشانهایی که زیر آوار موندن و آتش نشانی که صبح شهید شد. یادش میوفتم ، نمیتونم گریه نکنم. خیلی درد داره که یکسری که طبقه های پایین بودن بحای خروج از ساختمان شعله ور موندن و بعد باعث...

خدا همه اون رفتگان را بیامرزه و نجات بده کسانی را که زنده اند.

آلزایمر

با آبجی کوچیکه رفتیم بیرون ، بحث در مورد آلزایمر که شد، آبجی کوچیکه گفت من را ببر یکجایی که هیچ کسی منو نشناسه ، گفتم خانه سالمندان دو...لتی میبرمت که زود بکشنت:))خصوص..ی بخاطر پول زیادی نگهت میدارن:)))میخنده و میگه یکجو معرفت نداری:))

ولی من بهش گفتم من آلزایمر شدم شوتم کن جلوی ماشین یک پولدار ، که برا گرفتن دیه عذاب وجدانم نگیری:)))

رفتم دکتر ، خدا را شکرمشکل خونیم تا حد زیادی حل شده بود، برای مشکل دوم و بحث عمل هم قراره برم تهر ان مشاوره، حالا کی برم خدا میداند و بس:||

صدای قلب یک بچه توی شکم مادرش را شنیدین تا حالا؟! من وقتی تو مطب دکتر شنیدم بقدری ذوق کرده بودم که دکتر با لبخند زل زده بود بمن و با مادر حر ف میزد:)))کلا آبروریزم:)))

یادم رفت دیگه چی میخواستم بگم:)))

ح رفی برای گفتن

با آبجی کوچیکه رفتیم بیرون، خودش ایستاده دم در مغازه و نمیره تو، بعد بمن میگه خوب بیا تو دیگه، بهش میگم از روی تورد بشم بیام:))))

نمیدونم چرا حرفم برا گفتن نمیاد:||

دعا

میگن نیمه های شب اگر از خواب پریدی،بلافاصله نخواب.دو رکعت نماز بخون و دعا کن، تنبلیت اومد،دعا کنی هم خوبه.دیشب ده بار از خواب پریدم و هربار خواب و بیدار دعا کردم ، اما یک دعا از دهنم در رفت گفتم که حالا هرچی فکر میکنم که چرا این دعا را کردم نمیدونم و غصه دعای دیشبم را دارم:((